سه سال از روزی که کنکور دادم و فصل جدید زندگیم شروع شد، گذشته است. بدون شک، بلطف خدا احساس بهتری دارم نسبت به این فصل جدید و این احساس بهتر نتیجه تلاش و زحمات خودم است. کاری به مقایسه دوران دبیرستان و دوران بعد از دبیرستان یا همان فارغ التحصیلی ندارم، اما نمی‌توانم منکر تفاوت بسیار زیاد این دو فصل شوم. 

طبق قرار این سه سالی که گذشت، فقط برای خودم و فقط برای یک تکان، مهم‌ترین برگه‌های دفتر این یک سال را ورق می‌زنم.

  • کمک آقای امینیان بودن 
  • ارتباط با آقا رزبان
  • ارتباط با آقا هاشمی
  • تجربه مملو از شکست کار در باران، در کنار آقایان مدرسی و غفاری (اما شیرین)
  • تجربه فوق العاده تاسیس موسسه آز
  • تجربه فوق العاده مسئول مالی شدن
  • یادگرفتن اکسل به عنوان مسکن مغزم
  • آشنا شدن با نقشه ذهنی
  • تجربه پشتیبان کنکور بودن (از اردودرسی‌ها گرفته، تا خانه دانش‌آموز رفتن‌ها و عروض کار کردن‌ها)
  • تجربه فوق العاده کمک آقای حنیف زاده بودن
  • حضوری شدن دانشگاه و رتبه چهارم رشته شدن و بورسیه المپیاد علوم تربیتی شدن
  • تجربه آشنا شدن با سایت متمم
  • یادگرفتن مملو از شکست نرم افزار اکسس
  • سفرهای خادمی مشهد و پیدا کردن دوستان جدید (ابراهیم پور و رزبان و ایلخانی و حدادی و نصری)
  • تجربه مزخرف ادامه دادن پژوهش برای سال دوم
  • شکل گرفتن جمع رفاقت جدید (رزبان و هاشمی و پیرو و میرشجاعی و صفایی)
  • تجربه فوق العاده زیارت اربعین همراه زیارت عتبات و انقلاب سامرا
  • تجربه چهله بدون گناه
  • تجربه کار کردن کنار حسین صفایی
  • تجربه فوق العاده آشپزخانه فاطمیه و موکب‌های مناسبتی
  • تجربه اولین تدریس در مدارس شهاب نور، صاحب کوثر، فرهنگ